هرآنچه که انسان به اواعتقاد قلبی داشته باشد "باور"نام دارد.افکار آدمی درجهان هستی ارتعاش و فرکانس هایی دارد.اگر این ارتعاشات چندین بار تکرارشوند به باور تبدیل میشوند.
باورهاممکن است مثبت یا منفی باشند،که برای تغییر باور منفی راه هایی وجود داردکه آن را به افکار مثبت تغییر و تبدیل کند.
این رفتارخود ما است که هم باورهارا بوجودمی آورد وهم نتیجه ی باورمان ازخودمان میباشد.
باورهای ما مانند پنجره ای هستند که ما از طریق آن دنیا را میبینیم و بر طبق نگاه و باورهایمان احساس می کنیم و آن احساس ایجاد شده، طرز فکر ما را می سازد و در نتیجه باعث شکل گیری رفتار و شخصیت ما می شوند.
باور چیست؟
باور یا اعتقاد،یک وضعیت درذهن است که با استفاده ازآن وضعیت ،فرد فکرمیکند که چیزی درست است و آن راقبول دارد، بدون اینکه توجه کند که آیا حقیقتی وجود دارد که نشان دهد این مسئله درست است یا نه.
درواقع چیزهایی که ما انسان هابه آن باور داریم چیزهای معمولی و روزمره هستند.
درقسمت بالا گفتیم که افکارما دارای ارتعاشات و فرکانس هایی هستند که هرچه بیشتر تکراربشوند باورها را در ما بوجود می آورند.برای مثال؛
شما آسمان را ابری میبینید و باخود میگویید امروز باران میبارد پس 《ابری بودن آسمان باور شماست》
اگر شمافکرمیکنید که برای رسیدن به موفقیت باید تلاش بسیارداشته و سخت کار کرد،پس این《باورشماست که تلاش بسیار وسخت منجربه موفق شدن درکارها میشود》.
تغییر باورهای ذهنی با روش های ساده
باورهای بنیادی درسن ۲ تا۵ سال بوجودمی آیند ودیگر باورها با تاثیری که از باورهای بنیادی میگیرند در سنین بالاتری ساخته میشوند.
تغییر باورهای ذهنی با روش های مختلفی انجام میشود.برای مثال؛اگر شما طرز فکر و دید ونگرش تان را تغییر دهید مسلما رفتار وشخصیتتان نیزتغییر خواهدکرد،وبرای داشتن زندگی بهتر و شادترنیاز دارید که شخصیت و رفتار متفاوتی داشته باشید.
اگر ما باوری را درخودمان پیدا کنیم، یک قالب گسترده تری وجود دارد که آن باور را تحت تاثیر خودش قراربدهد واگر بخواهیم آن قالب گسترده را شناسایی کنیم باید تمرین و خودآگاهی بسیاری داشته باشیم.
فردی را درنظر بگیرید که طلاق گرفته است بعد از مدتی تصمیم دارد افکار و باورهایش را عوض کند تا به آرامش برسد برای اینکار نیاز است که از باورهای بزرگ کمک بگیرد مثلا؛ به این باور برسد که《انسان ممکن است خطاکند》
بنابراین برای تغییر در باورهای ذهنی باید قالب های بزرگ را شناسایی کنیم.
قالب هایی شبیه به قالب های پدر و مادرمان ،یعنی قالبی که دروالدین ما بوده است.
افرادی که اززمان کودکی همراه ما بوده اند نیز تاثیر دارند.
بهترین راه شناسایی این قالب ها《توجه به تمایلات شخصی خودمان》است. یعنی ما درشرایط مختلفی خواستار چیزی هستیم ولی به دلایلی آن خواسته را انجام نمیدهیم و رد میکنیم.
مثلا؛من دوستدارم که در فلان دانشگاه در فلان کشور تحصیل کنم ولی نمیخواهم که ریسک کنم و سختی هارا دراین راه تحمل کنم.
خب حالا بعداز اینکه قالب های بزرگ راشناسایی کردیم نوبت به بررسی" روند تغییر یا عدم تغییر" میرسد.
همه انسان ها با باورهایشان زندگی میکنند و براساس باورهایشان همه چیز زندگی را میچینند.
بعضی مواقع یک اتفاق کوچک باعث میشود باوری در ما تغییر کند و یا باوری جدید به وجود بیاید یا باوری دیگر راقوی تر کند.
نکته ای که بسیار اهمیت دارد《 توجه به از دست دادن هایمان در زندگی است》و اینکه بتوانیم آن ها را جایگزین کنیم.
گاهی درزندگی چیزی را ازدست میدهیم که ممکن است باورهایمان را تغییر دهد و باورهای قدیمی تر را ازبین ببرد یا این ازدست دادن ها باعث قوی تر شدن آنها شود.
تغییر باور ذهنی ما در هنگام از دست دادن یک عزیز باعث شکل گیری فرآیند بلوغ می شود که خود نوعی تغییر بنیادین در باور است.
باورهای منفی هویت فرد راشکل میدهند شخصیت انسان ها شرایط پایداری دارد و تغییر باورهای منفی کاری بسیار دشوار است و برای خلاص شدن از این باورها،تنها نیاز به تمرین و اراده ی قوی دارید.
باورهای شما چه منفی باشند چه مثبت،رفتار ها و احساسات شمارا دراختیار خود میگیرند و برآن سلطه دارند.
پس اگر شما تصمیم گرفته اید که باورهای مثبت را درخود تقویت کنید باید اول باورهای منفی را در خود کمتر کنید و به آنها توجه نکنید و تجربه های قبلی خودرا نادیده بگیرید ،برای پیدا کردن تجربه جدید(مثبت )تلاش کنید.
اولین قدم شما درتغییر نگرش و باورهای ذهنی تان تکرار جملات و کلمات انگیزشی مثبت باصدای بلند میباشد تا در ذهن شما حک شوند.
پس باورهای مثبت را جایگزین باورهای منفی کنید و بعد ازمدتی نتیجه ی عالی و مثبت را خواهید دید.
شما می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر با مشاورین و متخصصان مجرب ما در مركز مشاوره آنلاين گپچه در تماس باشید.
بیشتر بخوانید:
هورمون شادی و راه های طبیعی افزایش آن در بدن
نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.